(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد
(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد

یادگارى ماند و من

یادگارى ماند و من


عاشقان رفتند و چشم اشکبارى ماند و من‏


از غم بى‏حاصلى‏ها، کوله‏بارى ماند و من‏


واى من یاراى رفتن داشت روزى پاى من‏


کاروان در کاروان رفتند و بارى ماند و من‏


بى‏نهایت بال‏هاى شوق، بالایى شدند


قامتى گمگشته در حجم غبارى ماند و من‏


یک بیابان تشنه لب رویید از هرم شهید


شرح داغ آفتاب بى‏مزارى ماند و من‏


در هیاهوى اناالحق صد گلو یاهوى سرخ‏


با سر شوریده در معراج دارى ماند و من‏


نبض شوراى شقایق‏ها همه عشق است و داغ‏


داغ بر دل بى‏شقایق روزگارى ماند و من‏


تا کدامین دست، بهت انتظارم بشکند


در حصار سینه‏ام، ساعت شمارى ماند و من‏


این غزل هم در بهار عشق و احساس و عطش‏


از عبور سینه سرخان، یادگارى ماند و من‏

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.