(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد
(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد

شعربرای فراق برادر

شعربرای فراق برادر


برادر پشتم از داغت شکسته

دو چشمونم به خون غم نشسته 

برادر کن نگاهی بر دل من 

ز بعد تو شدم زار و چه خسته


برادر جان نگاه من براهت 

تو رفتی و خدا پشت و پناهت

برون رفته ز کف صبر و قرارم

که بینم من دوباره روی ماهت


گل باغ صفایی ای برادر

تو مهمان خدایی ای برادر

شده قلبم پر از اندوه و ماتم 

ز جمع ما جدایی ای برادر


اگ مردیم  بمیریم هردوتامون 

ببندن سنگ جفتی از برامون 

اگ مردیم بمیریم موسم گل 

گل وبلبل نشینن در عزامون


نه امید وصال تو شبونه

کنم پرواز و من از آشیونه

بیایم تا مزارت ای گل من 

که شاید تو .... برگردی خونه


شبا میگریم از هجرت عزیزم

برایت اشک و از دیده بریزم

تو کردی ناتوانم با فراغت

دگر بابا زجایم برنخیزم


چرا غم ریشه ی جونم گرفته 

چرا غصه گریبونم گرفته

خداوندا چرا از دل ننالم

اجل نور دوچشمونم گرفته


جدایی مو نمیخاستم خدا کرد

نمیدونم کدوم کافر دعا کرد 

نمیدونم خدا کرد یا قضا کرد

به حجران تو مارا مبتلا کرد

شعربرای فراق برادر-ترکی

شعربرای فراق برادر-ترکی


یاخشی قارداش رسمیدی ایلرفداجان قارداشا

گوزلریم اولسون  ایکی  دنیاده  قربان  قارداشا


دوزدی محکم سدی طغیان ایلسه سیل سیندیرار

دال دالا  وئرسه  قوی  دل  دشمنی  ائل سیندیرار

بیر  فقط   دنیاده   قارداش  داغیدی  بل  سیندیرار

قارداشی  ئولسه  یوخ  فنا  دنیاده  قربان  قارداشا


سیندیرار سوز یوخ اگر محکم وریلسا داش داشی

وار یری توجیهه گر  ترک ائتسه  یولداش یولداشی

تک  ولی  قویماز  یامان  گونلرده قارداش قارداشی

احتیاجون   وار   یامان   گونلرده   هر  آن  قارداشا


باغبانون  محنتی   گلشنده   برگ  زردیدی

آیریلق  هر زندگیون  غملی  فصل سردیدی

تزقوجالدان دهریده انسانی قارداش دردیدی

هر  مصیبتدن چتیندی درد هجران  قارداشا


دوزدی  سودای    محبت  هر  بلالی   باشدادی

بیربیرینه اوخشاری قارداشلارون   گوز  قاشدادی

جان وئرنده قارداشون حسرت گوزی قارداشدادی

حسرتیله  چوخ  باخار جان اوسته گریان قارداشا


عاشق   وارسته  جانان  اولان   باشدان   گچر

سوز  آهی   گور نجه  تاثیر  ائدر  داشدان  گچر

کیم حسین تک شیردل غیرتلی قارداشدان گچر

ائتدی فرمایش گوزوم قربان بو عطشان قارداشا

ادامه مطلب ...

شعربرای فراق برادر

 شعربرای فراق برادر


توبودی غمگسارم ای برادر

همیشه در کنارم  ای برادر

تورفتی قامتم ازغم شکسته

دگر یاری ندارم  ای  برادر

پس از مرگ تو ای امیدجانم

سیه شد روزگارم ای برادر

دلم ازبعدبابابرتو خوش بود

ز داغت  اشکبارم ای برادر

توبودی یاوروپشت وپناهم

ز هجرت بی قرارم ای برادر

گلم تو بلبل و پروانه ام تو

تو شمع شام تارم ای برادر

بنالد صالح  و  گوید  مکرر

شده ازدست کارم ای برادر

ادامه مطلب ...

رباعی برای فراق برادر

رباعی برای فراق برادر


برادر شمع عمرت گشته خاموش

مراکردی در این عالم سیه پوش


همیشه درعزایت خون بگریم

نگردد لحظه ای یادت فراموش

شعردرفراق برادر

شعردرفراق برادر

گلزار بهشت است گل روی برادر


آید به مشام دل و جام بوی برادر


گر،طالب مردانگی وصدق وصفایی


هر روز گذر کن به سر کوی برادر


هم خون تو حافظ ناموس توباشد


بنگر به وفا و شرف و خوی برادر


آری غم مرگش شکندقلب وکمررا


تابی،نرسدبهر تو از سوی برادر


صبرازکف انسان برداندوه وفراقش


خم میشود ازغم قددلجوی برادر

ادامه مطلب ...