(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد
(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد

شعردرمقام مادر

شعردر مقام مادر


مادر ای تنهاترین شب زنده دار 

مادر ای محبوبه  شب در بهار 

مادر ای دشت شقایق در کویر 

مادر ای عطر حقایق در مسیر 

مادر ای پاکیزه دامن کوه درد 

مادر ای رخساره ی تو زرد زرد 

مادر ای گیسو طلایی ؛ نازنین 

مادر ای ماه  خیالم ؛  مه جبین 

مادر ای روشنگر شب های تار 

مادر  ای  آرامبخش بیقرار 

مادر ای هر بوسه  تو دلبری 

مادر ای استاد مهر  و سروری

مادر ای آب حیات و ریشه ام

مادر ای روح تو در اندیشه ام

مادر ای تندیس عشق و سادگی

شعردرمقام مادر

شعردرمقام مادر


بلبلی بودی به بوستان حقیقت مادرم

روز و شب محو جمال دل ربایت مادرم

شمع بودی ما چو پروانه به دورت مادرم

سوختی و آب گشتی از محبت مادرم

گل بودی و عطر تو اندر مشامم مادرم

تو شدی پرپر به عشق کودکانت مادرم

ای گلستان خوش عطر آرزوها مادرم

رفتی و آتش زدی قلب من و ما مادرم

چون قناری در غمت اندر نوایم مادرم

آرزوی وصلت است شعر و نوایم مادرم

ای بلا گردان تو دار و ندارم مادرم

کاش یک لحظه ببینم روی ماهت مادرم

روز ما تاریک شد چون شام تار از دوریت

کاش بودی آفتاب مهربان ای مادرم

مرحم زخم من و درمان درد من تویی

ای طبیب و ای حبیب و ای شفایم مادرم

گوهر یکدانۂ لطف و وفا و مرحمت

تا تو بودی گرمی عشقت به پا بود مادرم

رفتی و خانه خرابم بی قرارم مادرم

اشگ ماتم شد روان در دیدگانم مادرم

کن دعا ساقی نظر دارد به مهرت مادرم

کن شفاعت چون که محتاج دعایم مادرم

.............................................

شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)

شعرترکی درمقام مادر

در فراق مادر 

شاعر:ابوالفضل عباسی معروفان

الله ننم ئولدی ائویمون سؤندی چراغی
گئتدی ئوزی صد حیف اولا بوش قالدی اتاقی
عطری گلور اما گزورم یوخدی سراغی 
آثارینی گؤررم آنامین گؤز قاباقیندا
گؤزیاشی توکوب آغلیارام بوش اتاقیندا

آخر نغسی صاق صولونا بیر نظر ائتدی
یومدی گؤزونی دار فنادن حذر ائتدی
رخت سفرین باغلادی غملی سفر ائتدی
قلبیم غم آلور من باخورام هر یئره الله
دیداریمیزی قویدی فلک محشره الله

بیر ذره ئورکده آنامین مهری کم اولماز
عالمده ننه محنتی تک آیری غم اولماز
دنیا منه یولداش اولا والله ننم اولماز
هردم که گؤرردیم اونی روحیه تاپاردیم
آخر ننه می حسرتیلن قبره آپاردیم


تاب ائتمز آنا دردینه والله اوجا داغلار
غمدن اریوب سیل سرشکین یوزه باغلار
حقدور ئولوم اما ننه ئولسه اوغول آغلار
شوقیله دییردی منه لایلای بالا لایلای
آغلار گوزولن سسلورم ایندی ننم ایوای


قاره گییرم جامه وصلت سویارام من
فکر ایلمیون ذکر و نوادن دویارام م
سولموش یوزومی قبرینه هر دم قویارام من
اول لحظه ده احساس ائدرم دوردی دانیشدی
کوسموشدی گؤروب گؤزیاشیمی منله باریشدی

هر کس که الینده آنا تک نعمتی واردی
نه چهره سی آشفته دی نه محنتی واردی
هم شهرتی هم شوکتی هم عزتی واردی
چون وار آناسی فصل خزان دا اونا یازدی
هر گون ننه نین ئوپسه ایاقین گئنه آزدی

شعربرای فراق مادر

شعربرای مادر 


پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد

داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد


شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب

شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد


غصه میخورد که من حال خرابی دارم

ازهمین غصه ی من سیر شد و حرف نزد


وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند

خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد


صورت پرشده از چین و چروکش یعنی

مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد


محمدرضا تقیان ، شهرکرد

نوحه ومرثیه مادر

نوحه و مرثیه مادر


سبک:گهواره خالی

....................................................

داد از جدایی،مادر کجایی(2)

................................................

از کف برون شد،صبرو قرارم

دانی که بی تو،طاقت ندارم

از دوری تو،جان می سپارم

دارم هوایت مادرم،مادر کجایی

.................................................

دارم به سینه،درد و ملالی

شد مونس من،افسرده حالی

در خانه مانده،جای تو خالی

جانم فدایت مادرم،مادر کجایی

.............................................

رفتی ز داغت،خون گریه کردم

بر سینه ی من،زد خیمه ماتم

این خانه گشته،بی تو جهنم

گریم برایت مادرم،مادر کجایی

..................................................

از درد هجران،خاموش و سردم

تویی به عالم،دوای دردم

باز آ به پیشم،دورت بگردم

افتم به پایت مادرم،وای از جدایی

.............................................

بنگر به حالم ،من بی قرارم

از دوری تو ،من زار زارم

»ساقی«به قربان مرامت ماه تابان

گردد بلا گردان تو،ای عشق و ایمان

....................................................

شاعر و مداح اهل بیت ذاکر الحسین رسول چهارمحالی

شعربرای فراق مادر

شعربرای فراق مادر


پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد

داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد


شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب

شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد


غصه میخورد که من حال خرابی دارم

ازهمین غصه ی من سیر شد و حرف نزد


وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند

خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد


صورت پرشده از چین و چروکش یعنی

مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد


محمدرضا تقیان ، شهرکرد

رباعی درفراق مادر

رباعی درفراق مادر

 

مادرم ای رفته در خوابی دراز

یاس هایت توی ایوان گشته باز

گرچه گلهایت همه تنها شدند

  با شقایق های آن دنیا بساز

 

ادامه مطلب ...

شعربرای فراق مادر

شعربرای فراق مادر


مادر تو آن فرشته ی مهر و محبتی

کانون عشق ولطف صفا و صداقتی

سوگند میخورم که تورا دوست دارمت

خواهم همیشه بهر تو از حق سلامتی

باشد دعای خیر تومشگل گشای من

زان رو که بازتاب پیام رسالتی

عرش دلم ز مهر تو پر نور تا ابد

ای مایه ی امید تو نور  سعادتی

شعربرای فراق مادر

شعربرای فراق مادر


محرم اسرارغمهامادراست

همصداباگفته ما،مادراست

همچوخورشیدجهانتاب است او

بهترازخورشیدرخشا،مادراست

بهترازخورشیدوماه واختران

روشنایی بخش دلها مادراست

این حقیقت رابه گوش دل شنو

همطرازعرض اعلاءمادراست

دربرفرزندوخودازجان ودل

آنکه بیداراست شبهامادراست

آنکه باصبروتوانی بی شمار

می کندباما مدارا،مادراست

آنکه زیرپای خودداردبهشت

درپناه حق تعالی ،مادراست

ای صبا برگو به نقاشان دهر

بهترین سیمای زیبا،مادراست

همچنان دریای عرفان است او

قبله حاجات دلها،مادراست

استاد:عرفان کرمانی

شعربرای فراق مادر

 شعربرای فراق مادر

    چشم گردون خیره ازجاه وجلال مادراست

تا  ابد  پاینده  نام  بی زوال   مادر  است

   می دهد ازشیره جانش به طفل شیرخوار

        روی سینه طفل نازنش چون غزال مادراست

ظلمت شب،نور ماه و چشم بیدار فلک

     هرسه شاهدتاسحربراشک آل مادراست

نغمه جانسوز لایلایی که خواند تاسحر

شاهد سوز دل و رنج ملال مادر است

قهرمان عشق جز، مادرنباشددرجهان

        کودک نازنش به سینه چون مدال مادراست

شعرمقام مادر

شعرمقام مادر
 
تویی  زیبا  رخ  فزانه  مادر

تویی روشنگر هرخانه مادر

تویی سرحلقه بزم محبت 

صفا و گرمی کاشانه مادر

فتاده  نام  پاکت بر  زبانها

بود عشق توجاویدانه مادر

      حدیثی خوشتراز مهرت نباشد

تویی زیباترین افسانه  مادر

    درون سینه ام  تا روز محشر 

  نموده عشق پاکت خانه مادر

به ایثارتو عالم مات وحیران

زجان خویشتن بیگانه مادر

چو ،می افتم به یادخاطراتت

زغصه می شوم دیوانه مادر

شعرترحیم درفراق مادر

شعرترحیم درفراق مادر
 آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هرچه دارند این جماعت از دعای مادر است

آن بهشتی راکه قرآن می کند توصیف آن


صاحب قرآن بگفتا زیرپای مادر است


آسمان زندگی شد روشن از نور پدر


گلشن هستی مصفاازصفای مادر است


قوت شیر از شیره ی جان می خوراند طفل را


وین شگفت آید که خون دل غذای مادر است


گرمی آغوش مهرش را ندارد آفتاب


مهر بانتر دیگر از مادر خدای مادر است


از دم روح القدس عیسی پدیدآمد اگر


باز هم پرورده در ظل همای مادراست


اوج گیرد قدر فرزند از دعای خیر او


چون دم عیسی بن مریم در دعای مادراست


قدر وجاهی راکه دراسلام دارا شد اویس


از کمال طاعت وخدمت برای مادراست


امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی


چون رضای مصطفی هم در رضای مادر است


بسکه محبوب است مادر داشتن بر هر کسی


مصطفی را دخترش زهرا به جای مادراست


من که از مهر علی جان ودلم دارد صفا


این صفای باطن من از صفای مادراست


طبع والایم که منت بر نمی دارد زکس


شرمگین از رحمت بی منتهای مادراست


بهترین منظر به چشم ودل مرا سیمای اوست


خوشترین آواز در گوشم صدای مادر است


با تضرع چهره بر پایش (موید)سود وگفت:


آبروی اهل دل از خاک پای مادراست

شعرترحیم درفراق مادر

شعرترحیم درفراق مادر

کیست مادر بحر بی همتا ی عشق

کیست مادر گوهر دریای عشق


کیست مادر لیلی دلخسته ای


روز و شب سرگشته در صحرا ی عشق


کیست مادر خضر راه زندگی


در کف جان پرورش مینای عشق


کیست مادر عاشق وارسته ای


بر قد وبالای او دیبای عشق


کیست مادر آنکه با یک لای لای


می برد صبر از دل اعضای عشق


کیست مادر آنکه روی ماه او


برده گوی سبقت از سیمای عشق


کیست مادر آنکه با صد احترام


بوسه گیرد از لبش لبهای عشق


کیست مادر آنکه نبود همچواو


از زمین وآسمان (شیدا)ی عشق