(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد
(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد

شعردرمقام پدر

شعردرمقام پدر


ای باغبان گلشن عشق ووفا پدر

ای مهربان مربی درد آشنا پدر

ای شمع دلفروز عزیزان خاندان

بعداز تو نیست خانه مارا صفاپدر

یادت به خیر یاد که باآن محبتت

کردی نصیحت ازدل و جان بهرماپدر

گفتار دلربای تو بس ساده بودولیک

هرگز نمی شود زخیالم جدا پدر

کی بود باورم که تو را می دهم زدست

برتن کنم برای تو رخت عزا پدر

چون مرغ عشق از قفس تن رها شدی

کردی سفر به سوی دیار بقاپدر

روی تو شاد باد و سرای تونور باد

حق حسین شافع روز جزا پدر

روی تو شاد باد وسرای تونور باد

حق حسین شافع روز جزا پدر

ای عاشق علی که به شوق لقای دوست

رفتی به یک اشاره زدار فنا پدر

از بهر احترام تو و روح پاک تو

گوید همیشه کربلایی دعا پدر

شعربرای فراق پدر

شعربرای فراق پدر

 

مرا آرامش دل از پدر بود               مرا از نام او نامی به سر بود

مرا در کوره راه زندگانی                چراغ و راهنما در هر گذر بود

مرااقبال ودولت ازوجودش           همیشه یاورم ازهر نظر بود

      تماشایش مرا آرامش جان            نگاهش خوش‌تر ازلطف سحربود

     به چشمانش تسلای دل ریش     کلام دل‌ نشینش چون شکربود

       کنارش بهتر از فصل بهاران        حضورش موجب فتح و ظفر بود

  همیشه مهرمادررابدل داشت      برایش همسری والا گهر بود

    به مادرگر بهشتی زیر پا است     عطای این فضیلت از پدر بود

     نه تنها سایه مهرش مرا پشت         که از جان حافظ ما از خطر بود

      پدر تا عمر دارد حامی توست          به کمتر رنج تو از خود بدر بود 

       نبینی خادمی بی‌مزد چون او         که کارش بهتر از صد کارگر بود

   هر آن فرزند بیند سفره‌اش را        نصیبش طبع والا و هنر بود 

          پسر را گر پدر داماد سازد            زفافش چون امیران در ظفر بود

       هرآن فرزندقدرش رانکو داشت        همیشه روزیش در پای در بود

     برو تا می‌توانی خدمتش کن            دعایش پیش یزدان کارگر بود

        به دورانش کم ازشاهی نداری         خوشاروزی که باتو همسفر بود

   رسید از مهر او یوسف به شاهی       رضایش بهتر از درو گهر بود

        هر آنکس مهراوراکم چشیده             همیشه حسرتش اندر نظر بود

       هزاران حیف عمر آدمی را                برایش مهلتی کوته بسر بود 

      گریزی نیست آدم را ز مردن               که در تقدیر آدم این سفر بود

      حوادث آدمی را در کمین است          اجل هم در کمین هر بشر بود

هزاران سوز بی‌اندازه دارد               اگر مرگ پدر اندر خبر بود

    پدر چون رخت بندد نابهنگام                وداعش کودکان را تلخ‌تر بود

      کسی کو جز پدر یاری ندارد              پدرچون مرددردش بیشتربود

          برای  حسرت  یک  دیدن او               دوچشمان تَرش دائم به دربود

        نه چشم آرام گیردنی دل وجان          فراقش بردل سنگ هم اثربود

         اگر با سیل اشکم زنده می‌گشت        مرا خود این توان در چشم تر بود

           چگونه از فراغش  کس ننالد             که در عمرش برایت بال و پر بود

ولیکن رفته باز ناید ای دوست             اگر حتی پدر  پیغمبر بود

 به روزی گفت اندرزی به فرزند              چومهردلبری اورابه سربود

         «نگردد شوی بد، بابای نیکو              اگر میلت به دختر یا پسر بود

   خوش آن همسرکه داردخلق نیکو          وگرنه ازدواجش با ضرر بود

      پدر جان است، پدر جانان جان است       اگرچه کمتر از یک کارگر بود

              بیا تا هست قدرش را بدانیم             که پیک مرگ کارش بی‌خبر بود

    دل آیت ز مرگ هر پدر سوخت               که مرگ هرپدرداغ بشربود

شعربرای فراق پدر

شعربرای فراق پدر

 

آنقدر وسوسه دارم بنویسم که نگو

تو کجایی پدرم؟!

آن‌قدر حسرت دیدار تو دارم که نگو

بس که دل‌تنگ توأم، از سر شب تا حالا

آنقدر بوسه به تصویر تو دادم که نگو

جانِ من حرف بزن!

امر بفرما پدرم.

آن‌قدر گوش به فرمان تو هستم که نگو

کوچه پس کوچه‌ی این شهر پر از تنهایی است

آن‌قدر بی تو در این شهر غریبم که نگو

پدر ای یاد تو آرامش من!

امشب از کوچه‌ی دل‌تنگی من می‌گذری؟!

جانِ من زود بیا

بغلم کن پدرم!

آنقدر حسرت آغوش تو دارم که نگو

به خدا دل‌تنگم!

روبرویم بِنِشینی کافیست

همه دنیا به کنار

گرچه از دور ولی، من تو را می‌بوسم

آنقدر خاک کف پای تو هستم که نگو

شعر فارسی در سوگ پدر

شعر فارسی در سوگ پدر

 

ای سفر کرده به معراج، به یادت هستیم

ای گل پرپر ما، چشم به راهت هستیم

تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران

ما، ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم

مصرع آخر به این صورت هم آمده:

لیک با غم زده هر لحظه به یادت هستیم

همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم

مصرع دوم به این صورت هم آمده:

ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم

شعربرای فراق پدر

شعربرای فراق پدر

 

دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من

بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من 

تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد

محروم ز دیدار گل روی پدر کرد 

سخت است که دیدار رود تا به قیامت

روی است پدر، آید از این در به سلامت 

شب را به خیالش به سحرگاه رسانم

از حکمت الله دگر هیچ ندانم

شعربرای فراق پدر

شعربرای فراق پدر

 

دیدی منت گذاشته‌ام بی پسر، پدر

رفتی تو هم گذاشتیم بی پدر، پدر

ای جان سپرده در وطن خویشتن غریب

وی مانده با همه پدری بی پسر، پدر

گفتم عصای تو باشم، ولی چه سود

پایم به گل فرو شده، خاکم به سر، پدر

ما را یتیم هشتن و ساز سفر چه بود؟

خوش می‌روی برو که سفر بی خطر،پدر

آهسته تا ببینمت این یک سفر، که نیست

آهنگ بازگشت تو از این سفر، پدر

من آرزوی دیدن روی تو داشتم

رفتی و ماند داغ توأم بر جگر پدر

تو آرزوی دیدن من می‌بری به خاک

من هم تو را به خواب ببینم مگر، پدر

چون باغبان به خون جگر پروراندیم

ای از نهال سعی نچیده ثمر، پدر

زخم زبان خلق شنیدی برای من

نفرین به خوی مردم بیدادگر، پدر

آوخ! که کرد بازی ایام غافلم

تا باخبر شوم، ز تو آمد خبر،پدر

اهل گذشت بودی و بخشنده و کریم

جرم پسر ببخش و ز من درگذر، پدر

جانم به ماتمت رود از جان به در، ولی

داغ توأم نمی‌رود از دل به در، پدر

کوه ار شوم به صبر و توانایی و شکیب

داغ تو کوه را بشکاند کمر، پدر

تنها نه من، که اهل هنر بی پدر شدند

ای بی پدر گذاشته اهل هنر، پدر

آن روز روزی من بی خانمان مباد

کآیم به خانه وز تو نبینم اثر، پدر

من بودم و امیدی و باقی ملال عمر

آن نیز هم تباه شد اکنون دگر، پدر

پر بر فلک گشودی و طوفان روزگار

کرد آشیان ما همه زیر و زبر، پدر

چون شمع با تبسّم شیرین گداختی

تا همنفس شدی به نسیم سحر،پدر

پیش از طلوع فجر شب قدر سوی عرش

روح تو با ملائکه بگشود پر، پدر

از تنگنای حادثه جُستی مفر ولی

داری فراز عالم بالا مقر، پدر

کی مرده‌ای که نام تو زنده است جاودان

ای در جهان به نیکی و بخشش سمر، پدر

شعربرای فراق پدر

شعربرای فراق پدر


این گوهر گم گشته به دنیا پدرم بود

محبوب همه یار همه تاج سرم بود

هرجا که زمن نام ونشانی طلبیدند

اوازه همه نامش سند معتبرم بود

آن کس که مرا روح وروان بود پدر بود

ان کس که مرا فخر زمان بود پدرم بود

افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت

آن کس که برایم نگران بود پدرم بود

شعردرموردمرگ پدربرای سنگ مزار

شعردرموردمرگ پدربرای سنگ مزار


پدر خوب است و مادر نازنین است

برادر میوه روی زمین است

رفیقان قدر یک دیگر بدانید

که جای همگی زیرزمین است

********

آن گنج نهان در دل خانه پدرم

هم تاج سرم بود همی بال وپرم بود

هر جا که زمن نام و نشانی طلبیدند

آوازه نامش سند معتبرم بود

********

خدا آن مهربان ما کجا رفت

ز حال ما نشد آگه چـرا رفت

هزاران سعی کـردم تا بمـاند

ولی کاری نشد تیرم خطا رفت

********

باورم نیست که دیگر نشـنوم آوای تو

یــا نبـینم روی مـاه و قامت رعـنـای تو

 سالها سنگ صبورم بودی و هم صحبتم

 بی تو رنگ یأس دارد منزل و مأوای تو

********

مردان خدا چه با صفا می میرند

دلباخته در راه خدا می میرند

گویی که رسیده حکم آزادی شان

 خندان لب و با میل و رضا می میرند

********

خوشا آن کس که نیکی حاصل اوست

پیاپی عشق یزدان در دل اوست

خوشا آن کس که بعد ترک دنیا

 بهشت جاودانی منزل اوست

********

صفا از خانه و روح از بدن رفت

پدر مهربانم از میان رفت

غم هجران او را با که گویم

که چون پروانه‌ای از شعله ها رفت

********

در سوگ توام ناله ز عیوق گذر کرد

داغ تو، دل سوخته را سوخته تر کرد

آهی که به یادت ز دل زار بر آمد

از کوه گذر کرد و بر افلاک اثر کرد

********

جوان نازنین، در خاک رفتی

از این دنیای غم، غمناک رفتی

زدی آتش به جان دوستداران

چو گل پاک آمدی و پاک رفتی

********

 در کنارم، شب و روز بی‌تاب بود

غافل از او، چشم من در خواب بود

 تا شدیم بیدار و مشتاق پدر

او به خواب و چهره‌اش در قاب بود

********

 وقتی ز دست ما و نماند از برای ما

غیرازغمی،شکسته دلی،جان خسته ای

 تو مرغ جاودان بهشتی شدی ولی

داند خدا که پشت پسر را شکسته ای

********

 دلم پر ز غم و درد است ای وای

هوای خانه مان سرد است ای وای

 پدر رفت و از او جز قاب عکسی

نمانده، در کنارم نیست ای وای

********

 غم مرگ پدر کوچک غمی نیست

جگر می سوزد و درد کمی نیست

 پدر زیبا گل باغ وجود است

که بی او زندگی جز ماتمی نیست

********

 صد بار خدا مرثیه خوان کرد مرا

در بوته ی صبر امتحان کرد مرا

 هرگز نشکست پشتم از هیچ غمی

جز مرگ پدر که ناتوان کرد مرا

********

 افسوس،صدافسوس پدرازکف مارفت

آن گوهر تابنده و پر مهر و وفا رفت

 ما را نبود چاره به جز صبر در این غم

با حکم خدا آمد و با امر خدا رفت

********

چه شبها تاسپیده دردکشیدی

ندای یا علی، یا رب کشیدی

بخواب آرام، پدر جان در مزارت

که پایان شد تمام دردهایت

********

 با صفا مردی از این دنیا گذشت

یا علی گفت و چه بی پروا گذشت

 دوستان اندر عزایش اشک ریز

مرشدی کامل، علی گویان گذشت

********

 گفتی پدر به من، که تویی نور دیده‌ام

من نور دیده، جز تو کسی ندیده‌ام

 بسیار درد و غم که تو با جان خریده ای

با غم نشسته ای که من از غم رهیده‌ام

********

ای سفر کرده به معراج، به یادت هستیم

پدرم ما همگی چشم به راهت هستیم

تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران

لیک ما غم زده، هر لحظه به یادت هستیم

********

 چون سایه ی رب بر سر ما سایه پدر بود

برسایه ی رب در صحف همسایه پدر بود

 ایزد چو بفرمود که او رب صغیر است

در دفتر عشق آیه و سرمایه پدر بود

********

 پدر ای آیت عشق خدایی

گل خوشبوی باغ اشنایی

ازآن روزیکه رفتی دردل خاک

دلم میسوزد از درد

شعر برای فراق مادر

شعر برای فراق مادر

 

لیله قدر است امشب یا شب بی مادری

من به چشم خویش دیدم مادرم، یادت به خیر 

جای تو خالی چو بینم آه سردی بر کشم

عقده‌ها بگرفته راه حنجرم، یادت به خیر 

غرق دریای غم و اندوه گشتم بی‌شکیب

من تو را گم کرده‌ام ای گوهرم، یادت به خیر 

همنشین حضرت زهرا شوی اندر بهشت

روزوشب خون بارداین چشم ترم،یادت به خی

رباعی درفراق مادر

رباعی درفراق مادر

 

مادرم ای رفته در خوابی دراز

یاس هایت توی ایوان گشته باز

گرچه گلهایت همه تنها شدند

با شقایق های آن دنیا بساز

**********

مادر ای آفتاب هستی بخش

زیر پایت بهشت جاوید است

دامن پاکت ای فرشته مهر

باغ آلاله گون توحید است

********

 بخواب ای مادرم آرام  وخسته

 بخواب ای مادرم ای دل شکسته

 بمیرم من برای غصه هایت

 بمیرم من برای اشک هایت

********

 در گلستان ادب اموزگارم مادر است

 بعد رب العالمین پروردگارم مادر است

 من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم

 اولین معشوق من در روزگار مادر است

********

 ناله کردم ذره ای از کوه دردم کم نشد

 گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد

 در گلستان گردگل بسیار گردیدم ولی

 از هزاران گل که بوییدم یکی مادر نشد

********

 اگر مادر نباشد زندگی نیست

 به خورشید وفلک تابندگی نیست

 خدا عشق است ومادر مهر مطلق

 به انان بندگی شرمندگی نیست

********

 امروز هستی ام ز امید دعای توست

 فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

 مادرم بهشت من همه  اغوش گرم توست

 گویی سرم هنوز بر بالین نرم  توست

********

 قلبم شده رنجور زهجر تو مادر

فکرم شده اینگونه پریشان تو مادر

  هر لحظه کنم آرزوی روی تو افسوس

  دستم شده کوته زدامان تو مادر

 
********

پدر خوب است و مادر نازنین است

برادر میوه  روی زمین است

رفیقان قدر یک دیگر بدانید

که جای همگی زیرزمین است

********

حدیث از خاتم پیغمبران است

که جنت زیر پای مادران است

بزن بر پای مادر بوسه از شوق

که خاک پای او رشک جهان است

********

 مادرم سنگ صبوری بود و رفت

 مادرم کوه غروری بود و رفت

 بعد از او دنیا چه تاریکست و سرد

 مادرم دنیای نوری بود و رفت

رباعی درفراق مادر

رباعی درفراق مادر

 

مادرم ای رفته در خوابی دراز

یاس هایت توی ایوان گشته باز

گرچه گلهایت همه تنها شدند

  با شقایق های آن دنیا بساز

 

ادامه مطلب ...

سبک زیبای ترکی-فراق جوان ناکام

سبک زیبای ترکی-فراق جوان ناکام

 

روح روانیم اویان          جسمیده جانیم اویان

آچ او قرا گوزلری          شیرین زبانیم اویان

وای اوغول وای دور ای حناسی قان اولان

وای اوغول وای دور ای طویی یالان اولان

نوجوانیم

غم لباسین سویمارام          آغلاماقدان دویمارام

سنی گوردوم یارالی          باشا حنا  قویمارام

وای اوغول وای دور ای حناسی قان اولان

وای اوغول وای دور ای طویی یالان اولان

نوجوانیم

قزل گلی درمدیم          چمن اوسته سرمدیم

آرزیم قالدی اورکده          طوی حجلوی گورمدیم

وای اوغول وای دور ای حناسی قان اولان

وای اوغول وای دور ای طویی یالان اولان

نوجوانیم

 

دریافت سبک

سبک زیبا-فراق برادر

سبک زیبا-فراق برادر

 

ای برادر بی قرام

ازغمت جان می سپارم

توبه رویم در چاره بستی

پشتم ازداغ مرگت شکستی

*******

رنگ رخسارم پریده          جان من بر لب رسیده

پشتم از دردت خمیده          دیده  بگشا  داغدارم

توبه رویم در چاره بستی

پشتم ازداغ مرگت شکستی

*******

دیده بگشا ای برادر          بر من غمدیده بنگر

از بر من رفتی آخر          آه و ناله گشته کارم

توبه رویم در چاره بستی

پشتم ازداغ مرگت شکستی

*******

داغ تو بر دل نشته          محنتم از حد گذشته

از غمت پشتم شکسته          غیر تو  یاری ندارم

توبه رویم در چاره بستی

پشتم ازداغ مرگت شکستی

 

دریافت سبک 

شعرترکی برای فراق همسر

شعرترکی برای فراق همسر

 

ای خدا دلبریم گئتدی الدن

با وفا همسریم گئتدی الدن

********

گئتدی مندن ولی جان آپاردی

دردینی ائتدی پنهان آپاردی

قبرینه سینه ده قان آپاردی

یوخ هله باوریم گئتدی الدن

********

همسرینه گوزل سرداشیدی

مهربان یاور و یولداشیدی

غم گونی با وفا قارداشیدی

حیف او همسنگریم گئتدی الدن

*******

باشینه گرد محنت یاغاردی

قلبینی تیر غم غصه یاردی

بسکه غم چکدی باشی آغاردی

پربها گوهریم گئتدی الدن

*******

غصه دن قلب زاری سیخلدی

ئوز مداریندن آخر چیخلدی

چکدی غم غصه بیردن یخلدی

دهریده یاوریم گئتدی الدن

********

هی دیردی خدا یالقوزام من

غم محاقه سالان اولدوزام من

بیر آتاسیز آناسیز قزام من

گللره بنذریم گئتدی الدن

********

ایندی من قالمیشام زار و تنها

ای خداوند حی و توانا

رحم قیل سن منه بار الها

سیندی بال و پریم گئتدی الدن

شعرترکی فراق مادر

((شعرترکی فراق مادر))


شرار غملریلن اودلانان آنام لایلای

فراق اودیندا وجودی یانان آنام لایلای

سارالدی سولدی قزل گللرون توکولدی یره

بهارعمری اولان تز خزان آنام لایلای

سنون کیمین منه ده عالم اولدی غمخانه

گرک ائدم غم ائوین آشیان آنام لایلای

گیجه گونوز یانارام آغلارام بو ماتمده

جهاندا قامتون اولدی کمان آنام لایلای

بئلون بوکولدی ننه ساچلارون آغاردی سنون

یانا یانا دیرم آی جوان آنام لایلای

بودردوه یانارام اولمادیم باشون اوسته

سنی من اوخشیارام هرزمان آنام لایلای

بجرتدیگون چمنون گللری سولوب سارالوب

بو گللره سنیدون باغبان آنام لایلای

بالالارون الی قوینوندا سسلنورننه وای

اولوب ائو اهلی هامی اوخشیان آنام لایلای

بالالارون گوزی یولدا یوزه توکور قانیاش

باخاندا بوش یروه قلبی قان آنام لایلای

بیزی قوبوب هارا گئتدون بوغملی دنیاده

هایاندا ایلموسن آشیان آنام لایلای

ننه سی اولمیانون هیچ زمان یوزی گولمز

یادینا دوشه دیر مهربان آنام لایلای

یوخوما برگیجه گل قوی اوپوم ایاقوندان

اورک سوزین سنه ایلوم بیان آنام لایلای

دیرم آی ننه باخ بختی قاره قزلارووا

بیزی یامان گونه آخر قویان آنام لایلای

درمقام مادر-ترکی

درمقام مادر-ترکی


کیمدی آنا معدن مهر و وفا

کیمدی آنا منشاء عشق وصفا

کیمدی آنا موهبت لایری

تاجیدی باشلاردا آنینان آتا

کوراولسون او گوزی آنانی آتا

*******

کیمدی آنا گل یوزی آی دین

غم گونونده حسرتیله وای دین

اوپوب گوزوندن سنه لایلای دین

قویما اونون زحمتی ایتوب باتا

کوراولسون او گوزی آنانی آتا

*******

اوشاق وقتی اونی اویاق ساخلادون

حسرت باخوب یانان قلبین داغلادون

دینمدون دردوی هی آغلادون

صبحه کیمین قویمادون اوندایاتا

کوراولسون او گوزی آنانی آتا

*******

گاهی چکرنازوی زلفون دارار

فکرایلمه دردوغمی قوتارار

سن چاتینجا بویا باشی آغارار

محالیدور عشقوی باشدان آتا

کوراولسون او گوزی آنانی آتا

*******

چاتماز اونون عشقی جهانداباشا

بالاسینون دگسه ایاقی داشا

اذن وئرر فوری آنا گوزیاشا

ایاقوه ایستمز تیکان باتا

کوراولسون او گوزی آنانی آتا

********

بوی آتدوقجا باخدی سنون بویوا

و ان یکادی  باغلادی قولوا

گیجه گونوز نقشه چکوب طویوا

بو آماله چوخ ایستوردی چاتا

کوراولسون او گوزی آنانی آتا

********

فلک بوکر آخر اونون بلینی

آلنیندا کی گورسون اجل ترینی

اوپ ای جوان ایاقینی الینی

کیمی واردی اونون الیندن دوتا

کوراولسون او گوزی آنانی آتا

*******

ئولوب گئتسه دیرسن ایوای ننه

منی قویدون یامان گونه آی ننه

گلمز سنه دنیا بویی تای ننه

اجوزدی عشقون عالمه کیم ساتا

کوراولسون او گوزی آنانی آتا

*******

بوشدی یرون بوش اولماسین آی ننه

یوزوم گولمز سندن صورا دای ننه

آسوده یات قبریده لایلای ننه

سالدون منی دنیاده یانار اوتا

کوراولسون او گوزی آنانی آتا

رباعی درمقام مادر(ترکی)

رباعی درمقام مادر(ترکی)


فرمایش علیدی بو سوز ایلیوب بیان

اثبات ائدوبدی سوزلرینی گردش زمان

بیر الی ترپدنده ننه گاهواره نی

یعنی وئرور او بیرسی الی عالمه تکان

*************

آدون هر یرده گله زیب سرشتیمدی ننه

قوجاقون مسجد و هم دیر و کنشتیمدی ننه

ایاقون آلتینا قویدوم بو سولان صورتیمی

ایاقون آلتی نچون باغ بهشتیمدی ننه

***************

سن آسمان عشق و وفا من آیون ننه

گلمز جهانه بیرده یقینا تایون ننه

سالمیش طنین حشره کیمین گوش جانیمه

موسیقی بهشتیدور لایلایون ننه

شعرترکی درعزای مادر

شعرترکی درعزای مادر


نیلورم من سن اولان یرده گلستانی آنا

لبلرون یاده سالور غنچه ی خندانی آنا

تاروپودیمده قالوب مهرومحبتلی سوزون

جسم وجانیمده گزور ایندی شرف جانی آنا

گورورم هر طرفه باخدوقجا گل یوزوی

سن منه بذل ایلدون گوهر ایمانی آنا

گزورم آختارورام بیرده گچن گونلری من

ایستورم بیرده گورم ایندی او دورانی آنا

ایندیده واردی قولاقیمده گوزل نغمه لرون

ای گوزل گلشنیمون بلبل خوش خوانی آنا

چکورم هرگجه لایلای سسون حسرتینی

بیرده عمرومده چکم لذت دنیانی آنا

یاتمادون صبحه کیمین شعله چکوب اودلاندون

ای منیم محفلیمون شمع شبستانی آنا

شعرترکی درفراق مادر

شعرترکی درفراق مادر


ایاقون آلتدا اولان یر منه جنتدور آنا

گوزل آدون هامیا مایه ی عزتدور آنا

شرف و عزت و اعجازوه قرباندی گوزوم

زینتون زیورون هر یرده محبتدور آنا

قوجاقون باغ بهشتنده گوزلدور گوزلیم

گوزلرونده گوزه تک منبع رافتدور آنا

آلورام جان اشیدن وقتیده لایلای سسوی

بیلورم نازلی سسون نغمه ی عزتدور آنا

قدروی بیلمدیم ای گوهر دریای شرف

بو گوزل جاذبه لر عین عنایتدور آنا

بیر گیجه گل یوخوما قوی دوشنیم مقدموه

قدمون آلتی بهشتدن منه آیتدور آنا

شعرترکی درفراق مادر

شعرترکی درفراق مادر


ای آتش محبته دائم یانان آنا

دنیاده هامیدان منه چوخ مهربان آنا

ای چوخ گیجه شیرین یوخوسونان قالان آنا

گهواره ترپدیب منه لایلای چالان آنا

هر آغلیاندا من،گیجه لر رختخوابیده

یردن دوروب قوجاقینه فورا آلان آنا

ناخوش اولاندا آتش تبده یاناندا من

پروانه تک منیم باشیما تولانان آنا

پروانه دنده چوخدی سنون مهر و عاطفون

تک سن محبت عالمی ای مهربان آنا

ملک وفا و مهریده یوخدور سنون تایون

اولاد یولوندا قول قانادین یاندیران آنا