(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد
(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد

شعردرموردمرگ پدربرای سنگ مزار

شعردرموردمرگ پدربرای سنگ مزار


پدر خوب است و مادر نازنین است

برادر میوه روی زمین است

رفیقان قدر یک دیگر بدانید

که جای همگی زیرزمین است

********

آن گنج نهان در دل خانه پدرم

هم تاج سرم بود همی بال وپرم بود

هر جا که زمن نام و نشانی طلبیدند

آوازه نامش سند معتبرم بود

********

خدا آن مهربان ما کجا رفت

ز حال ما نشد آگه چـرا رفت

هزاران سعی کـردم تا بمـاند

ولی کاری نشد تیرم خطا رفت

********

باورم نیست که دیگر نشـنوم آوای تو

یــا نبـینم روی مـاه و قامت رعـنـای تو

 سالها سنگ صبورم بودی و هم صحبتم

 بی تو رنگ یأس دارد منزل و مأوای تو

********

مردان خدا چه با صفا می میرند

دلباخته در راه خدا می میرند

گویی که رسیده حکم آزادی شان

 خندان لب و با میل و رضا می میرند

********

خوشا آن کس که نیکی حاصل اوست

پیاپی عشق یزدان در دل اوست

خوشا آن کس که بعد ترک دنیا

 بهشت جاودانی منزل اوست

********

صفا از خانه و روح از بدن رفت

پدر مهربانم از میان رفت

غم هجران او را با که گویم

که چون پروانه‌ای از شعله ها رفت

********

در سوگ توام ناله ز عیوق گذر کرد

داغ تو، دل سوخته را سوخته تر کرد

آهی که به یادت ز دل زار بر آمد

از کوه گذر کرد و بر افلاک اثر کرد

********

جوان نازنین، در خاک رفتی

از این دنیای غم، غمناک رفتی

زدی آتش به جان دوستداران

چو گل پاک آمدی و پاک رفتی

********

 در کنارم، شب و روز بی‌تاب بود

غافل از او، چشم من در خواب بود

 تا شدیم بیدار و مشتاق پدر

او به خواب و چهره‌اش در قاب بود

********

 وقتی ز دست ما و نماند از برای ما

غیرازغمی،شکسته دلی،جان خسته ای

 تو مرغ جاودان بهشتی شدی ولی

داند خدا که پشت پسر را شکسته ای

********

 دلم پر ز غم و درد است ای وای

هوای خانه مان سرد است ای وای

 پدر رفت و از او جز قاب عکسی

نمانده، در کنارم نیست ای وای

********

 غم مرگ پدر کوچک غمی نیست

جگر می سوزد و درد کمی نیست

 پدر زیبا گل باغ وجود است

که بی او زندگی جز ماتمی نیست

********

 صد بار خدا مرثیه خوان کرد مرا

در بوته ی صبر امتحان کرد مرا

 هرگز نشکست پشتم از هیچ غمی

جز مرگ پدر که ناتوان کرد مرا

********

 افسوس،صدافسوس پدرازکف مارفت

آن گوهر تابنده و پر مهر و وفا رفت

 ما را نبود چاره به جز صبر در این غم

با حکم خدا آمد و با امر خدا رفت

********

چه شبها تاسپیده دردکشیدی

ندای یا علی، یا رب کشیدی

بخواب آرام، پدر جان در مزارت

که پایان شد تمام دردهایت

********

 با صفا مردی از این دنیا گذشت

یا علی گفت و چه بی پروا گذشت

 دوستان اندر عزایش اشک ریز

مرشدی کامل، علی گویان گذشت

********

 گفتی پدر به من، که تویی نور دیده‌ام

من نور دیده، جز تو کسی ندیده‌ام

 بسیار درد و غم که تو با جان خریده ای

با غم نشسته ای که من از غم رهیده‌ام

********

ای سفر کرده به معراج، به یادت هستیم

پدرم ما همگی چشم به راهت هستیم

تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران

لیک ما غم زده، هر لحظه به یادت هستیم

********

 چون سایه ی رب بر سر ما سایه پدر بود

برسایه ی رب در صحف همسایه پدر بود

 ایزد چو بفرمود که او رب صغیر است

در دفتر عشق آیه و سرمایه پدر بود

********

 پدر ای آیت عشق خدایی

گل خوشبوی باغ اشنایی

ازآن روزیکه رفتی دردل خاک

دلم میسوزد از درد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.