(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد
(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد

شعربرای فراق مادر

شعربرای فراق مادر


پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد

داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد


شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب

شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد


غصه میخورد که من حال خرابی دارم

ازهمین غصه ی من سیر شد و حرف نزد


وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند

خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد


صورت پرشده از چین و چروکش یعنی

مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد


محمدرضا تقیان ، شهرکرد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.