(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد
(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد

بنروبسایت وحیدشریفی


آدرس کانال دوستداران کربلایی وحیدشریفی
vahid_sharifi1@

اجرای مجالس ترحیم

بسم تعالی


بنام حضرت دوست

گروه اوای فراق مفتخراست باتیمی مجرب وفعال درخدمت همه ی 

هموطنان عزیزدرتمام نقاط کشورباشد.

اجرای مجالس ترحیم و مجالس مدهبی مسلط به هردوزبان آذری وفارسی

یکی ازویژگیهای گروه بخصوص ذاکراهل بیت(ع)کربلایی وحیدشریفی میباشد

گروه آوای فراق مجهزبه سیستم صوتی بسیارعالی میباشدوتمامی اجرای مجالس 

ظبط وبعنوان یادگاری درقالب یک حلقه سی دی به صاحبان جلسه تقدیم میکند

خداوندبزرگ را شاکریم بخاطرداشتن برترین نوازننده سازنی ودف،واعظان برجسته،

مجریان تواناوقاریان ممتازکشورمیتوانیم خدمتگذاران هموطنان عزیزمان باشیم.

دونکته بسیارمهم:

1-تمامی مجالس های ترحیم ومذهبی فقط با نوای گرم برادر

کربلایی وحیدشریفی برگزارمیگردد

2-گروه آوای فراق گروه دیگری نداردبرای مطمئن شدن گروه

فقط وفقط باشماره های زیرتماس بگیرید 

09124139460---09359801605

شعرورباعی درفراق جوان

شعردرفراق جوان 


افسوس که زیبا پسرم، تاج سرم رفت

امید و چراغ دل و نور بصرم رفت

زد آتش سوزان اجل، بر گل عمرم

ناگاه از این باغ، گل نو ثمرم رفت

**********

آفتابی در جهان تابید و رفت

عمر کوتاهش جهان را دید و رفت

دست گلچین فلک با دست جور

غنچه امید ما را چید و رفت

**********

بعد پرپر شدنت، ای گل زیبا، چه کنم؟

من به داغ تو، جوان رفته ز دنیا، چه کنم؟

بهر هر درد، دوایی است، مگر داغ جوان

من به دردی که بر او نیست مداوا، چه کنم؟

**********

نو گلی پرورده بودم، خاک از دستم ربود

آنچنان در بر گرفت، انگار در عالم نبود

سال‌ها زحمت کشیدم، تا گلم پرورده شد

ناگهان پیک اجل آن غنچه از دستم ربود!

**********

پسرم دست اجل، زود تو را پرپر کرد

مادرت گریه کنان، خاک عزا بر سر کرد

دوستانت همگی، از غم تو مأیوسند

اشک چشم همگان خاک مزارت، تر کرد

شعرماندگاراستادشهریار_حیدربابا

‍ شعر ماندگار استاد شهریار


حیدربابا دونیا یالان دونیادی 

سلیمان نان نوح دان قالان دونیادی

اغول دوغوب دَردَ سالان دونیادی 

هرکیم سیه هر نَه وریب آلیبدی

افلاطون نان بیر غوری آد قالیبدی


حیدربابا یولوم سن نَن کج اولدی

عمریم گشدی گَلَمَدیم گِج اولدی

هِچ بولمدیم جوانلیقیم نِجولدی؟ 

بولمَزیدوخ دومَدَه وار دونوم وار

ایچگینلیک وار، آیریلیخ وار، اولوم وار


حیدر بابا گون دالیوی داغلاسین

اوزون گولسین بولاخلارین آغلاسین

اوشاقلارین بیر دسته گول باغلاسین

یل گلنده یولا گَتیسین اویانـا

 بلکه منیم یاتمیش بَختیم اویانـا


حیدربابا گویلر بوتون دوماندی

گونلریمیز بیر بیرین نن یامان دی

بیر بیروزدَن آیریلمیون آماندی

یاخشیلیغی الیمیز دَن آلیبلار

 یاخشی بیزی یامان گونَه سالیبلار


دِنن منیم شاعر اوغلیم شهریار

بیر عمریدی غم اوستینده غم قالار

شعرپندیات

شعرپندیات


در این دهر کهن هرکس قدم بگذاشت میمیرد

بد و خوب زشت و زیبا یادگار بگذاشت میمیرد 


نمی‌ماند کسی جاوید این دنیا به حکم حق

جوان و پیر و کودک چون قضا انگاشت میمیرد


شنیدم اجهان  لوح هست . بشر نقاش این گیتی

بد و خوب حق و ناحق چون علم افراشت میمیرد


جهان فرموده احمد مثال مزرع عقباست 

که هرکس آنچه کاشته میکند برداشت میمیرد


یکی صد سال با سختی کند طی بر  زمان عمر 

یکی طفل  است و دنیا آمده تا چاشت میمیرد


یکی دارد به دل حسرت ،پابوس حسین آید

یکی مال فراوان پشت سر بگذاشت میمیرد


یکی چون گنج قارون مال و زر اندوخته در دهر

نکرده زان همه مال درهمی برداشت میمیرد


یکی از روی بیت المال سازد برج و باروئی

یکی در عین قدرت نیست  بران چشم‌داشت میمیرد


یکی خون شهیدمان ، خیانت می‌کند دائم 

یکی راه شهیدان را گرامی  داشت میمیرد


بشر را نیست  گریز  از کمند مرگ  و چنگالش

گدا و پادشاه و یا ندار  و داشت میمیرد 


ندانیم کی؟کجا؟ با چه نهوی طعمهٔ مرگیم 

ولی تهران و قزوین یا که در آلاشت میمیرد


(صفا )گرچه زشعر خود گوید یک غزل از مرگ

کنی خوب یا که بد از شعر من برداشت میمیرد


شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی

تقدیم به برادرم کربلائی حسن  جعفری

اشعاربرای سنگ مزارواعلامیه ترحیم

 اشعاربرای سنگ مزار و اعلامیه ترحیم

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)

...............................

روی سنگ قبر من هم بنویسید نیکوست

آ نکه حب علی و فاطمه دارد دل اوست

نوکری کرد به درگاه علی و آ لش

سند نوکریش فخر و عنایت از دوست

..........................................

می برید آهسته آهسته که جانم می رود

مونس و غمخوارم و دار و ندارم می رود

یا حسین گوئید ای خوبان کنار جسم او

دوستان آهسته ران چون مهربانم می رود

,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,

سفر رفتی برو الله نگه دار

شده کار من محزون بی یار

سفر رفتی مرا کردی تو دلخون

بود الله نگه دار تو دلدار

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

بارون نم نم داره می باره

از توی چشمام روی جنازه

بر خاک قبر و بر روی ماهت

اشک دو چشمانم زار زاره

...................................

پشت سر جنازه گویم خدا نگه دار

در تشییع جنازه سوزم خدا نگه دار

شد شام تارم اینک تدفین پیکر تو

در تدفین جنازه گویم خدا نگه دار

؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛

صد حیف که از دیدن تو محرومم

در آرزوی دیدن مه روی تو محزونم

ای کاش شود دیدن تو حاصل من

افسوس نمی شود غمین دل خونم

........................................

صد حیف که این عالم فانی به سر آمد

شب صبح شد و عمر زمانی به سر آمد

آ مد اجل و عمر من زار به سر شد

ای اهل یقین جان جهانی به سر آمد

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

ای سفر کرده به دنیای دگر منزل مبارک

ای عزیز مهربان ای تاج سر منزل مبارک

خاک قبر و لحد و نامۂ اعمال شما

ای مسافر بر جهان بی خبر منزل مبارک

...............................

بخوان قرآن و جسمم را ببر در خانۂ قبرم

به دوش دوستان راهی ببر کاشانه ببرم

بگوئید یا حسین و یا علی در هر قدم تا قبر

بخوانید روضه ای همدم شود غمخانه ببرم

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

ای که از خانه این با خبران می گذری

باش آگه که تو چون رود روان می گذری

عاقبت پای نهی ،گور تو را می گیرد

بنگری مرگ بیاید تو ز جان می گذری

.......................................

از این زندان دنیا پر کشیدی خوش به احوالت

زدی پر چون پرنده تا خدا از مستی جانت

عروج تو به اصل خود عروج روح از جان بود

بریدی تار و پود حب دنیا خوش به ایمانت

...............................

همه افتخارش این بود که نوکر حسین است

شب و روز وقف هیئت که در بر حسین است

او ببست چشم هایش که ببیند رخ ارباب 

که کتاب نوکریش همه پرپر حسین است

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

جنازه ات رو دوشم ، برات سیه می پوشم

انگاری من می جوشم ، یه دل پر خروشم

تویی تویی سروشم ، جنازه ات رو دوشم

ببین به اشک و زاری ، کفن تنت می پوشم

شعردرفراق کودک

شعردرفراق کودک


برون رفت از کف من کودک من.

گل گلخانه ی من کودک من.

نبیند هیچکس این گونه داغی .

نگیرد از کسی این غم سراغی.

به بازیهای او خو کرده بودم.

زدیده اشک خود ،جو کرده بودم.

دعا دارم برای خلق دنیا .

نبیند هیچ کس این داغ عظما.

به هر کس داد کودک خالق من .

نگهدارش بماند خالق من.

نگیرد هیچ فرزندی زمادر.

نگیرد هیچ لبخندی زمادر.

نماند داغ طفل بر قلب بابا.

نیافتد لکه ای بر قلب بابا.

بقای کودکان جان کلام است.

دعای هر شب وروز(غلام) است.

سبک برای فراق پدر

سبک زیبا درفراق پدر

سبک :: خدا مادرم را کجا میبرند .

شاعرغلامرضا نوترکی همدانی 


پدر جان پدر جان ،کجا رفته ای

یقینا به نزد ،خدا رفته ای

برایت بمیرم

به داغت اسیرم 

پدر جان پدر 


دلم تنگ شده از، برایت پدر 

کنم جان خود را، فدایت پدر

نبینم جمالت 

فدای کمالت

پدر جان پدر


برایم بگفتی، ز رنج وغمت

زسختی دوران،ز کا وکمت

برفتی زدستم

تمامی هستم

پدر جان پدر


گرفتار غم شد، « غلامت » پدر

فدای  قشنگیِّ    نامت  پدر

پدر جان کجائی

مگربی وفائی

پدر جان پدر

ـــــــــــــــــــ


به جای کلمه « غلامت » از نام فرزند متوفی

 هم میشه استفاده کرد.

شعرپندآمیز

شعرپندیات 


خدا پرسد ز ما فردا که بهر ما چه آوردی؟

به جز بار گنه با خود تو از دنیا چه آوردی؟ 


به دنیا سال‌ها خوردی و نوشیدی و پوشیدی

برای قدردانی، هدیه بهر ما چه آوردی؟ 


تو را دادیم عقل و منطق و نیروی انسانی

تو در آنجا گرفتی کام دل، اینجا چه آوردی؟ 


تو بی‌پروا ندانستی، پس از امروز فردایی است

شد امروز تو فردا و تو بی‌پروا چه آوردی؟ 


بسی داد و ستد کردی تو در بازار آشفته

در این بازار وانفسا بگو، کالا چه آوردی؟ 


فرستادیم بهر راهنمایی تو پیغمبر

از آنچه گفت با تو، در صف عقبی چه آوردی؟ 


به تو گفتم بهشتم، اهل تقوا را بود پاداش

من آن پاداش آوردم، تو از تقوا چه آوردی؟ 


به قرآن نقش کردم، بهرت آیات جهنم را

بگو بهر نجات خود ز نار ما چه آوردی؟ 


در این جا هر کسی دارد شفیعی نزد ما برگو 

تو از بهر شفاعت در بر مولا چه آوردی؟ 


ملاک بندگی ما بود ترک هوای نفس

بگو ای بوالهوس از درک این معنا چه آوردی؟ 


من ژولیده میگویم به نص آیه قرآن

خدا پرسد ز ما فردا، که بهر ما چه آوردی؟

شعربرای فراق پدر

شعردرفراق پدر


بر دو ش  کشم بار فراق پدرم را

خم کرده دگر این  غم سنگین کمرم را


گاهی به لب این زمزمه دارم که بیامرز

یارب ز کرم روح بلند پدرم را


میگفت مرا غیر در خانه ارباب

جایی نفشانم ز رخ اشگ بصرم را


بال و پرم از عشق حسین است نسوزد

عالم اگر اتش بزند بال و پرم را


در روز جزا بهر شفاعت بدهیدم

یک رشته زلف شه والا گوهرم را


اندازه ریگی ز بیابان نشود گر

بر پاش بریزم همه ذوق وهنرم را


در روضه او جای سرشگم بگذارید

تقدیم کنم  قطره به قطره جگرم را


بر منبر نی رفت وَ فرمود که ای عشق

تفسیر کن این آیه قرآن سرم را


آگاه کن از ایت حق بر سر نیزه

هر کوردلی را که ندارد خبرم را


من سرور شمس وقمرم کوکب عشقم

جوینده معراج بیابد اثرم  را


شاعرحسنعلی_بالایی

مجلس چهلم مادر_شعرترکی

مجلس چهلم مادر(شعرترکی)



قرخ گون اولدی بیزی آغلار نیه قویدون آنا جان

قاپیلاری یوزه باغلار نیه قویدون آناجان


گوزلرین یاشینی هجرانیدن اَلقان ائتدون

نیه بیزدن چکوب ال بیله شتابان گئتدون


دست گلچین اجل کی سنی بیزدن آلدی

خانمانون داخی بی نور و صفاسیز قالدی


گُلسِتانه یتیشن اولماسا خاکیله دولار

باغبان ئولسه گُلُستان پوزولار گُلده صولار


نجه گور اگنیده رختی قارالوب گُلَّلریوون

نجه گور رنگی صولوبدی سارالوب گُلَّلریوون


نجه گور دست اجل توپراقا جسمون بلدی

نجه گور آغلامیانلار سنه گوز یاش الدی


گلدی زینبده حسین قبرینه آغلار گوزیله

قارداشین کوینگی الده ، ئورک اودلی سوزیله

شعرپندیات

شعرپندیات‏ 


دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش

سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش


یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری

راضی به همین چند قلم مال خودت باش


دنبال کسی باش که دنبال تو باشد

اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش


پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنت

منت نکش از غیر وپر وبال خودت باش

صدسال اگر زنده بمانی گذرانی

پس شاکر هر لحظه وهر سال خودت باش!

شعرترکی پندیات

شعر ترکی پندیات


یاز قلم کیمسیه عالمده توان قالمیاجاق

عمرونون صُبحه کیمون شمعی اونون یانمیاجاق


تک حسیندی اونون عاشقلری محشرده بیلون

آیری بیر کیمسیه مولا جانی یالوارمیاجاق


ایکی دنیا بوئی انساندان عزیزیم بونی بیل

بیر عمل یاخچیلیق انسانلارا دائم قالاجاق


کیم حسین ابن علینون اتگیندن دوتسا

لنگ اونون نوکری بیر ذرّه داخی قالمیاجاق


عشقنه قربان اولا دهریده دیوانه‌لری

بیری سینه ووراجاقدی بیرسی باش یاراجاق


بیری قربان کسه‌جکدی بیرسی قاره گیور

بیری‌ده شمع فراقنده عزیزیم یاناجاق


هیچ کیمون صُبحه کیمون دوزدی چراغی یانماز

عالمی یعنی حسین عاشقی باشدان آتاجاق


گل حسین مجلسینه طالب جنّتسن اگر

گوزیاشی باغ بهشتی بیلورم من آلاجاق


وای اونون حالینه دنیا طلب اولسا اینانون

نه بیلور منطق و برهان نده دوز سوز قاناجاق


او کی نامحرم مولادی اونا نوحه دیمه

نوحه‌خوانین ایشیدنده سسین حتماً قاچاجاق


قوی گیده دور اولا هیچ قالماقینون یوخ ثمری

بو عزا مجلسینه روحُ‌الامین یول سالاجاق


 «غمکشا» شیعه‌لرین کعبه‌سیدی کرببلا

قبری شش گوشه‌نین اطرافینی بیر گون آلاجاق


اونداکی فاطمه خلعت ویره‌جک عُشاقه

اوندا بیر عده او مأواده که حسرت باخاجاق


اونداکی گوزیاشی پرونده‌سی غمدن قوتارار

عشقیدی آدلارا جنّت یازیلوبدی یازاجاق


قلم الده کمی مولا بویورا دست قضا

یازماقی حتمیدی اوتدان قوتاروب قورتاراجاق


شاعرمرحوم حاج عبدالله رضایی(غمکش)

شعرترکی فراق مادر

شعرترکی درفراق مادر


سنسیز اولدی اورگیم غملره کاشانه آنا

گوز یاشیم زینت اولور هر گجه دامانه آنا


سونمه ای عشقی منه عمریده عزّت چراغی

منده شوقیله اولوم باشووه پروانه آنا


گنج قارونی اگروئرسه لر عالمده منه

وئرمرم بیر باخشون آند اولا یزدانه آنا


دامن همّتون اولدی بالانون معراجی 

سنده آری واریمش همّت مردانه آنا


نَفَسون عین شفادور باخشون درده دوا

بیرده باخ لطفیله بو دیده سی گریانه آنا


سنیدون موج حوادثده منه ساحل اولان

دوشموشم سندن اوزاق گور نجه طوفانه آنا


آیریلق فصلی بو گُل صورتی بیر حاله سالیب

دوشموشم برگ خزان مثلی گلستانه آنا


من اوجا لدیقجا قوجالدون بو حقیقتدی ولیک

اهلی آنلاربونی، ئوزگه بیلر افسانه آنا


گجه لر یاتمامیسان تا که یاتام نازیله من

یاتمیان گوزلروین دردین آلیم جانه آنا


چوخ گجه بالش ائدوبسن قولووی صبحه کیمی

جان دئیوبسن منه ای عشقیده جانانه آنا


ایوون آباداولا ای قلب ایوین اباد ائلین

سن گیدن وقتن اولوب قلب ایوی ویرانه آنا


چوخ دوتوبسان الیمی تا که دوروب یول یئریم

ایندیده لطف ائله بو قامتی لرزانه آنا

شعربرای فراق برادر

شعربرای فراق برادر


برادر پشتم از داغت شکسته

دو چشمونم به خون غم نشسته 

برادر کن نگاهی بر دل من 

ز بعد تو شدم زار و چه خسته


برادر جان نگاه من براهت 

تو رفتی و خدا پشت و پناهت

برون رفته ز کف صبر و قرارم

که بینم من دوباره روی ماهت


گل باغ صفایی ای برادر

تو مهمان خدایی ای برادر

شده قلبم پر از اندوه و ماتم 

ز جمع ما جدایی ای برادر


اگ مردیم  بمیریم هردوتامون 

ببندن سنگ جفتی از برامون 

اگ مردیم بمیریم موسم گل 

گل وبلبل نشینن در عزامون


نه امید وصال تو شبونه

کنم پرواز و من از آشیونه

بیایم تا مزارت ای گل من 

که شاید تو .... برگردی خونه


شبا میگریم از هجرت عزیزم

برایت اشک و از دیده بریزم

تو کردی ناتوانم با فراغت

دگر بابا زجایم برنخیزم


چرا غم ریشه ی جونم گرفته 

چرا غصه گریبونم گرفته

خداوندا چرا از دل ننالم

اجل نور دوچشمونم گرفته


جدایی مو نمیخاستم خدا کرد

نمیدونم کدوم کافر دعا کرد 

نمیدونم خدا کرد یا قضا کرد

به حجران تو مارا مبتلا کرد

شعرترکی برای یتیم

شعرترکی برای یتیم


گون مغربه گئدنده پریشان اولار یتیم

باد سحر دگنده هراسان اولار یتیم

بوینون اگوب بنفشه کیمی چیگنینه قویار

ابر بهار تک ولی گریان اولار یتیم


بنذر او غنچیه گل آچان وقتیده صولا

آفت یلی قروب سالا یا شاخه دن یولا

سیره چخار اورک آچیلا بلکه شاد اولا

تای توشلارین گورنده پشیمان اولار یتیم


بی مهر و بی علاقه گورر یار و یولداشین

کیپریکلری توکر یوزه حسرتله گوز یاشین

غم گوشه سینده غم دیزی اوسته قویار باشین

شمع شبانه تک ولی سوزان اولار یتیم


جرأتله قلبینون ائده بُلمز سوزون ادا

تاب ایلمز آجقلی سوزه تئز قیلار نوا

هئچ کیمسیه قوشولماز اولار غمله آشنا

فکر عالمینده دائمی حیران اولار یتیم


شاعرمرحوم انوراردبیلی

شعرترکی فراق مادر

شعرترکی درفراق مادر

نه دن ساچلارون، آغاریــب آنا

یوخسا باشو وا، قار یاغیب آنا

او گولن یوزون ، سارالیــب آنا

قربانون اولـــوم ،یا لقوز قالموشام


اگنونده لباس ، بیا ضـــدور آنا

اللهیــم آننو وا ، نـه یازدور آنا

مـن تک اوغولا ، نـــــیازدورآنا

اوره گیم دولوب ، چوخ آغلامیشام


عرشه یتیشوب دور آهیم آنا

نه دور گوره سن ،گناهیم آنا

اومیــــدیم آنــا، پناهیــ ـم آنا

گــئد یب پناهیم ،حالا قالمیـــشام


باشیمین تاجی ، اوره گیم آنا

اوده نعمتیم ، چوره گیم آنـــا

غملی گونومده ، دیرگیــم آنا

سن سیز اویمده ،"غریب"اولموشام

شعردرمقام مادر

شعردر مقام مادر


مادر ای تنهاترین شب زنده دار 

مادر ای محبوبه  شب در بهار 

مادر ای دشت شقایق در کویر 

مادر ای عطر حقایق در مسیر 

مادر ای پاکیزه دامن کوه درد 

مادر ای رخساره ی تو زرد زرد 

مادر ای گیسو طلایی ؛ نازنین 

مادر ای ماه  خیالم ؛  مه جبین 

مادر ای روشنگر شب های تار 

مادر  ای  آرامبخش بیقرار 

مادر ای هر بوسه  تو دلبری 

مادر ای استاد مهر  و سروری

مادر ای آب حیات و ریشه ام

مادر ای روح تو در اندیشه ام

مادر ای تندیس عشق و سادگی

پندیات ترکی

پندیات ترکی


بوفانی دهریده گوگلوم اقامت آختارما

بلاسی چوخدی خبیراول فراغت آختارما

ازلدن هچ بشریله رفاقت ایلمیوب

وفاسی یوخدی،مونیلان رفاقت اختارما

فنادی یوخدی بقاسی جهانون اول آگاه

سوزی آچوق یازورام من اشارت آختارما

دیوبدی حی ازل کل من علیهافان

بغیرعترت و قرآن دلالت اختارما

جهانداحقیدی شیعه بوسوزده شک ایتمه

قاپی قاپی گزوب ای دل شریعت اختارما

علی ولایتیدورحشریده جوازبهشت

بدون عشق علی کوی جنت اختارما

بگوبه منکرحیدرکه بی ولایت او

دولانماکعبه نی بیجا عبادت اختارما

علی کیمون فقرانون جهاندافکرینه قال

کرامت ایله عزیزیم خساست اختارما

علی حسینه ویروب درس عزوآزادی

علیدی مرشددین ودیانت،اختارما

علیده ماه محرم حسینه قان اغلار

توکرسرشکینی چون ابررحمت،اختارما

قراگی اگنووه سنده حسین عزاسینده

بوآیداغملی دولان شوروعشرت اختارما

عزامجالسینه سن گدنده هشیار اول

او یرده کبر وغرور و منیت اختارما

حسینه نوحه دنن واردی گررسا صوتون

جزایه فکر اله،هیاتده پاکت آختارما

یانیقلی اوخشاما دی فاطمه آناسی باخور

حسین آدیلا یزیدانه شهرت اختارما

نمازقیلمامیش اما حسینه نوحه دیمه

نمازی فوت ایلدون،اشکه رخصت اختارما

قلج آلیب اله،حتی خفاده باش یارما

دیوبدی رهبریمیز دینده بدعت اختارما

وظیفه دوربوعزاساخلاماق بیزه شیعه

مونی وسیله ایدوب مال وثروت اختارما

اوزووی هیاتووی ایلمه عبث تبلیغ

حسین مبلغی اول،عزوشوکت اختارما

اگرکه تلخیدی طبعیم دیورحقیقتدن

شیرین قلمدن عزیزیم حقیقت اختارما

حسین آدیلا اوزین مطرح ایلین کسده

نه شور وارنه شرف وار،نه غیرت،اختارما

حسینه نوحه دیورسن ریانی آت باشدان

ایشون  گر اولسا ریایی،سعادت اختارما

حسینه دوز نوکر اول آسمانه فخر ایله

خدایه بنده لیگه،چوخ ریاضت اختارما

حسین نوکری والله شهانه فخرایلر

حسین نوکری اولدون صدارت اختارما

حسینچی اولماقی زینبدن اورگش ای عاقل

حسین یولونداسخی اول،قناعت اختارما

اولن زمانه کیمی سسلدی حسینیم وای

بوعشق جذبه سیدی،عشقه علت اختارما

     گیوبدی رخت شهادت سلاله ی زهرا

      دیارکوفیه یول سالدی زینب کبری

دیردی منده اولوم کربلاده آختارورام

یارالی نایه نوا،نینواده آختارورام

یتیم بالالارون آهی یارالی قلبی دلور

اوره ک غمینه دوا،انزواده اختارورام

حسین یارالی باشون کوفیه گلورمنیلن

سواره باشووی من ،پاپیاده اختارورام

یارالی پیکرووی نیزه اوخ ارایه آلوب

ولیک باشووی نوک جداده اختارورام

جدایه باخدوقیجاگوزیاشیم اولورجاری

اوره کده درده تسلا بکاده اختارورام

جداده وارنه لیاقت حسین سنون باشووا

اونازنین باشی طشت طلاده اختارورام

جفالی کوفه نون اهلینده یوخ وفاقارداش

گزوبله طی و طریق جفاده،اختارورام

گرکدی کوفیه جک گوزیاشیم حسین قوریا

سنه قان اغلاماقی اختفاده اختارورام

من اغلیاندااگرگورسه کوفه نون اهلی

سیناروقاریم اومحنت سراده،اختارورام

گرکدی اگمیه باش ظالمه باجون زینب

بلا و درده اولا ایستاده،اختارورام

بوغملی قافله ده آیری بیر ابالفضلم

شکوه عشقی حسین فوق العاده اختارورام

اگرچه قارداشیمی ییخدی بیرعمودآهن

عمودآهنی منده هواده آختارورام

عمود اولمادی نیلک شکسته محمل وار

یارام بو باشیمی بیر راه ساده اختارورام

بلی دیدیم سنه من هرغمه شریک اولدوم

صفانی منده طریق وفاده اختارورام

یقیندی کوفه لیلر گورسه خارجی دیه جک

من ایندیدن شرفیمه اعاده اختارورام

دینده خارجی،قارداش جداده قرآن اوخی

جلا بوروحیمه وارخوش نواده،اختارورام

نقدری داش ویرالارسینه می سپر ایده رم

مقاومم قدریلن قضاده،اختارورام

زیادون اوغلونی تختدن حسین یره سالام

اونانجیب اولا ازپافتاده،اختارورام

دیارکوفیه ویرام وقاریلن پرچم

اگرچه یوخدی دیزیمده قواده،اختارورام

یقیندی کوفه ده قالمام دمشقه گتمه لیم

یزیدی خوار ایده رم با اراده،اختارورام

ویراندالبلرووه خیزران اوشوم و دنی

چاغوررام اوندا ابالفضلی داده،اختارورام

یزیدی من ییخارام سن منی دعا اتسون

بوفتح بابی لبونده دعاده اختارورام

حجازه گتمه میش اول مزارووه گللم

دوای دردیمی خاک شفاده اختارورام

فقیر(ناعمم)ای زینب فرشته سیر

جزایه توشه بوباب سخاده اختارورام

قیامتون گونی قویماذلیل اولام زینب

سنون شفاعتووی من جزاده اختارورام